جدول جو
جدول جو

معنی تسخر کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تسخر کردن
(نَ شِ کَ تَ / نَ کَ تَ)
مسخره کردن. استهزاء کردن. (ناظم الاطباء). ریشخند کردن:
بر همه ی تسخر کنان اهل خیر
بر همه ی کافر دلان اهل دیر.
مولوی.
و رجوع به تسخر و تسخﱡر در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
تسخر کردن
مسخره کردن کسی راریشخند کردن
تصویری از تسخر کردن
تصویر تسخر کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ شِ کُ تَ / نَ کُ تَ)
رام گردانیدن و بطور قهر و جبر مطیع ساختن. (از ناظم الاطباء) :
تو کز تفحص عنقا غبار خواهی شد
چرا غزال قناعت نمی کنی تسخیر.
خاقانی.
، فتح کردن. (ناظم الاطباء). تصرف کردن. مسخر ساختن. گرفتن:
چون آفتاب گرچه نداریم لشکری
تسخیر عالم از نظر پاک کرده ایم.
صائب.
به این دماغ که از سایه اجتناب کنیم
چه لایق است که تسخیر آفتاب کنیم.
ابوطالب کلیم (از آنندراج).
، در بیت زیرا مجازاً بمعنی نهفتن، محفوظ کردن چنانکه دیگران بدان دست نیابند:
راز ما از پردۀ دل عاقبت بیرون فتاد
غنچه بوی خویش را تسخیر نتوانست کرد.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اِ تَ)
فسوس ولاغ کردن و مسخره نمودن مر کسی را. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
گرفتار کردن بندی کردن دستگیر کردن گرفتارکردن دستگیر کردن بحبس و بند در آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسخیر کردن
تصویر تسخیر کردن
رام کردن مطیع کردن، مقهور کردن، بدست آوردن تصرف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
بغلک زدن مسخره کردن ریشخند زدن
فرهنگ لغت هوشیار
فرو گرفتن چیره شدن مسخر ساختن: عاقبت شیراز و تبریز و عراق چون مسخر کرد وقتش در رسید. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسخر کردن
تصویر مسخر کردن
((~. کَ دَ))
فتح کردن، تسخیر کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفکر کردن
تصویر تفکر کردن
اندیشیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تصور کردن
تصویر تصور کردن
پنداشتن، انگاشتن، گمان کردن، هوشیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تسخیر کردن، به تصرف درآوردن، تصرف کردن، مسخر ساختن، گشودن، به تسخیر خود درآوردن، مسخر گرداندن، مسخر گردانیدن، تحت انقیادخود درآوردن، مطیع کردن، فرمان بردار کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دست انداختن، دست گرفتن، به مسخره گرفتن، ریشخند کردن، مسخره کردن، استهزا کردن
متضاد: تحسین کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
يسخّر من
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
Ridicule, Deride, Mock, Taunt
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
ridiculiser, se moquer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
조롱하다 , 비웃다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
تمسخر کرنا , تمسخر کرنا , مذاق اڑانا , مذاق اڑانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
উপহাস করা , তামাশা করা , তামাশা করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
dhihaki
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
ללעוג , ללעוג , ללעוג , ללעוג
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
嘲笑する , からかう
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
उपहास करना , मजाक करना , मजाक उड़ाना , मजाक उड़ाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
mengejek
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
bespotten, spotten, belachelijk maken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
ridiculizar, burlarse
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
deridere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
zombar, ridicularizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
wyśmiewać, kpić, szydzić, drwić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
висміювати , насміхатися , насміхатися , глузувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
verspotten, lächerlich machen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
насмехаться , насмехаться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تمسخر کردن
تصویر تمسخر کردن
เย้ยหยัน , ล้อเลียน , เยาะเย้ย , เยาะเย้ย
دیکشنری فارسی به تایلندی